Sunday, November 28, 2010

اجتناب از اطلاعات یا گشادی اطلاعاتی

سؤال: چرا از اطلاعات اجتناب می کنیم؟

جواب: به دلایل مختلف
مثلا؟ چون این جوری راحت تریم.

قبل از اینکه به این عادت اطلاعاتی بپردازیم این مقدمه ظاهرا نامربوط را بخوانید:

ما آدمها ( و احتمالا سایر حیوانات) معمولا از نظر روانی در سه ناحیه زندگی می کنیم. ناحیه اول جایی است که به آن عادت داریم، برایمان آشناست و در آن احساس راحتی می کنیم. این ناحیه را ناحیه راحتی یا comfort zone می نامند. بیشتر کارهایی ( یا انتخابهایی) که روزانه، هفتگی، ماهانه، سالانه و یا با هر تناوب دیگری تکرار می کنیم در این ناحیه قرار می گیرند.

ناحیه دوم ناحیه کشیدگی یا stretch zone می باشد. در این ناحیه کارهایی را انجام می دهیم که از نظر نوع شبیه کارهایی هستند که در ناحیه قبلی انجام می دهیم ولی از نظر اندازه و یا تناوب تفاوت محسوسی دارند. مثلا اگر روزانه یک ساعت پیاده روی را به راحتی انجام می دهیم، روزی دو ساعت پیاده روی در ناحیه کشیدگی قرار خواهد گرفت. به عبارت دیگر باید کمی به خودمان فشار بیاوریم که آنرا انجام دهیم ولی در توان ما هست. 

اینجا جایی است که با یک موقعیت جدید مواجه می شویم و یا بطور کلی کاری را برای بار اول انجام می دهیم. اصولا فرقی نمی کند. وقتی سؤالی را برای اولین بار ازخود بپرسیم، به شهری برای اولین بار سفر کنیم، با کسی برای اولین بار حرف بزنیم یا برای اولین بار یک دوربین دیجیتال بخریم(یا بخواهیم بخریم)


ناحیه سوم وحشت  یا panic zone نام دارد. کارهایی در این ناحیه قرار دارند که اصولا یا از نظر نوع و یا از نظر اندازه ربطی به کارهایی که به راحتی انجام می دهیم ندارند. مثلا اگر سنگین ترین ورزشی که شما به راحتی انجام می دهید یک ربع پیاده روی در هفته است، فتح قله دماوند برای شما در این ناحیه قرار خواهد داشت.

این سه ناحیه را در شکل زیر می بینید.

یکی از ویژگیهای ناحیه راحتی اینست که در این ناحیه نیاز اطلاعاتی ما به حداقل می رسد. به همین دلیل بیشتر کارها را در این ناحیه بدون فکر و بطور خودکار می توانیم انجام دهیم. به  عبارت دیگر برای انجام دادن کارهای ناحیه راحتی نیاز به کسب اطلاعات بیشتر نداریم.

سؤال دوم: چرا از ناحیه راحتی خارج می شویم.
جواب: به دلایل مختلف
مثلا؟ چون اطلاعات ما را پیدا می کند. بله همیشه ما به سراغ اطلاعات نمی رویم بعضی وقتها هم اطلاعات به سراغ ما می آید. مثلا درد خفیف دندان، باد کم لاستیک ماشین، عکس یک ساحل زیبا، بی میلی رفتن به سر کار صبح شنبه و یا غیر قابل تحمل شدن قیافه ای عبوس در شب جمعه.

و خیلی وقتها از این بعضی وقتها که اطلاعات ما را پیدا می کند، ما آنرا نادیده می گیریم. چون اطلاعات جدید قصد دارد ما را از ناحیه راحتی به ناحیه کشیدگی و شاید هم وحشت ببرد. جایی که باید کاری بکنیم، تصمیمی بگیریم، تغییری ایجاد کنیم و ...

من این اجتناب از اطلاعات را گشادی اطلاعاتی می نامم، گشادی که در عصر اطلاعات مکمل خوبی برای انواع سنتی گشادی نظیر گشادی فیزیکی محسوب می شود. گشادی سنتی برای من شهرنشین 2010 و به همت وسایل برقی ( و نفتی و گازی و بنزینی و گازوئیلی و اتمی و خورشیدی و آبی و ...) تهدیدی به مراتب کوچکتر از آنچه که برای اجدادم بوده شده است. در عوض گشادی اطلاعاتی روز بروز تهدیدی بزرگتر و جدی تر می شود.

لاستیکی که در بزرگراه پنچر می شود، دندانی که می پوسد، مسافرتی که هیچگاه نمی رویم، شغل مزخرفی که جوانی را تباه می کند و زندگی ای که در راحتی و به راحتی به آخر می شود!

اجتناب از اطلاعات یا گشادی اطلاعاتی یکی از الگوهای رفتاری ما در جستجو است. درباره الگوهای دیگر هم خواهم نوشت.

2 comments:

  1. I'm totally agree that it poses a significant threat in the information age. The solution might be to make the information more relevant and more understandable to the user. assisting and supporting the users in their decisions seems to be effective too. Hopefully the implementation of the semantic web will aid tackling this issue by utilising autonomous agents to retrieve and classify the information and to make the info more digestible for them.

    ReplyDelete
  2. عالی بود علی آقا......کلا ما گشادیم.
    ا م ی ر ا م ا ن ی

    ReplyDelete