Monday, April 11, 2011

گشادی درد بی درمان گشادی

ما (تک تک ما و همه ما و بدون هیچ تبعیض و استثنا) خیلی خیلی خیلی بیشتر از اینکه قربانی فقر، بی سوادی، بی فرهنگی، استثمار، نفت، تحجر، کم آبی، شکست کوروش کبیر در جنگ با یونانیان، حمله اسکندر، واردات بی رویه و هزاران مشکل کوچک و بزرگ دیگر که روزانه میلیونها ساعت وقت صرف صحبت کردن و راه حل دادن درباره شان می کنیم، باشیم، قربانی گشادی هستیم.

گشادی می گویم نه به عنوان یک خصیصه منفی فرهنگی یا اخلاقی که بعضیها دارند و بعضیها ندارند. منظور از گشادی نیروی مقاومتی است که هر آدمی تا نبضش می زند با آن دست به گریبان است. فرقی هم نمی کند که ایرانی باشی یا سوئدی یا عرب یا مسلمان یا مسیحی یا دکتر یا بیسواد یا جوان یا پیر یا زن یا مرد.

بعضی ها گشادی را به عنوان یک دشمن بزرگ و قوی می شناسند و می پذیرند و هر لحظه و هر ساعت تا آخر عمر با آن مبارزه می کنند. بعضی ها هم وجود آنرا کلا انکار می کنند. بعضی سعی در از بین بردن آن می کنند(با عمل جراحی، با گرفتن مدرک و ...) که البته این کار همیشه با  شکست همراه است. بعضی ها هم آنرا به عوامل خارجی نسبت می دهند.

گشادی مثل شکستگی پا یا سرماخوردگی یا ورشکستگی نیست که بشود آنرا برطرف کرد. گشادی مثل سرطان یا ایدز یا مثل مرض قند است. گشادی قابل درمان نیست. هر لحظه و هر روز و هر ماه و هر سال باید با گشادی مبارزه کرد.

گشادی در خون ماست، گشادی در روح ماست، گشادی در ژن ماست.

No comments:

Post a Comment