Saturday, May 21, 2011

دو سؤال که هر کس قبل از دانشگاه رفتن می تواند از خودش بپرسد

سؤال اول
این چهار (یا پنج یا شش یا هفت) سال تحصیل عالیه چقدر هزینه در برخواهد داشت؟
 این هزینه شامل هزینه های مستقیم و غیر مستقیم می شود. هزینه های غیر مستقیم مثل از دست دادن فرصت کار کردن است. یک آبدارچی در این شهر تقریبا سالی پنج میلیون تومان درآمد دارد. هزینه های مستقیم هم شامل شهریه دانشگاه و خورد و خوراک و کتاب و اجاره محل زندگی و ... حداقل این عدد برای چهار سال چیزی حدود سی میلیون تومان می شود که اگر این پول را در یک حساب سپرده سرمایه گذاری کنی بعد از ده سال تقریبا صد و پنجاه میلیون تومان و بعد از بیست سال تقریبا هفتصد میلیون تومان پول خواهی داشت. این عدد برای کسی که دانشگاه پولی می رود و در یک شهرستان اجاره خانه می دهد به چندین میلیارد تومان می رسد.( این را در هیچ آموزشگاه کنکوری به شما یاد نمی دهند.)

سؤال دوم
آیا واقعا به این مدرک نیاز داری؟
مثلا آیا نمی توانی بدون اینکه درس بخوانی ادعا کنی که مهندس یا دکتر هستی؟ خیلی ها این کار را می کنند. تو چرا نکنی؟ (این بهترین، انسانی ترین و بی ضررترین دروغی است که در همه عمرت می توانی بگویی) فقط کمی صبر لازم است که ادعایت به سنت بخورد. تا آن زمان هم می توانی خیلی کارهای مفیدتر و جذابتر بکنی و به همه دوست و آشنا بگویی که داری دانشگاه تهران یا دانشگاه شریف یا هر دانشگاهی که دلت می خواهد درس می خوانی.(تنها کسی که کارت دانشجویی از آدم می خواهد یکی نگهبان دانشگاه است و یکی هم مسئول جلسه امتحان که اگر دانشگاه نروی با هیچکدامشان روبرو نخواهی شد.)

مطالب مرتبط:

مطالب مرتبط آینده
هشت سؤال که بعد از فارغ التحصیل شدن باید از خود پرسید.



2 comments:

  1. سلام :)
    من از گودر وبلاگتونو می خونم
    اتفاقی با نوشته هاتون آشنا شدم و همون اولین نوشته ای که خوندم* کافی بود که خوشحالم بشم بالاخره یکی تو این دنیا با نظر من موافق بود که این نوع قالبی زندگی کردن تنها راه نیست، مخصوصا در مورد دانشگاه.
    همین هفته پیش واقعا "فارغ" التحصیل شدم
    خیلی مشتاقم که مطالب مرتبط آینده این پست رو بخونم :)
    ممنون

    * نه کار که به جای دانشگاه رفتن می توان انجام داد

    ReplyDelete
  2. خیلی ممنون
    به زودی خواهم نوشت

    ReplyDelete