Thursday, May 26, 2011

در نکوهش فعل امری

از زمانهای دور تا زمانهای نه چندان دور آدمها وقتی می خواسته اند بدون انجام کار( با گشادی) به نتیجه ای دست پیدا کنند از فعل امری استفاده می کرده اند.
مثل 
بخور، بازی نکن، زود برگرد، برو بخواب ( مادر به فرزند)
کار کن، مالیات بده، بساز، ساکت باش، بکار، ببر، بیار ( ارباب ها به برده ها)
بشور، بپز، بخر، بچه رو ساکت کن، کانال تلویزیون رو عوض کن ( همسران به یکدیگر)

بعد با گذشت زمان و تغییر قوانین و سنتهای جوامع مختاف  آدمها یاد گرفتند(یا مجبور شدند) که کلمه لطفا را به جملات امری اضافه کنند. اینکار تاثیر زیادی نداشت.

مثلا وقتی این بچه همسایه طبقه پایین ما عر می زنه و البته اینکار رو به تناوب انجام می ده، آیا واقعا فرقی می کنه که همسایه ما به زنش بگه " بچه رو ساکت کن!" یا اینکه بگه "لطفا بچه رو ساکت کن!" یا حتی بگه "اگه میشه بچه رو ساکت کن!" خداییش چه فرقی می کنه؟

جوامع مختلف از این مرحله هم گذر کردند. مردم سعی کردند تا جایی که می توانند کمتر فعل امری در محاورات روزمره خود بکار ببرند. از اینرو جملات امری به جملات خبری تهدید آمیز، فریبنده و یا خنثی تبدیل شدند.

اگه غذا نخوری بزرگ نمیشی که بتونی بری دانشگاه ( مادر به فرزند)
مالیات دادن نشانه شخصیت شماست. ( دولتها به ملتها)
دفعه قبل من بچه رو ساکت کردم. (همسران به یکدیگر)

نحوه شروع این نوع از گفتمان که معمولا ماهیت برنده برنده دارد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مثلا اگر از یکی بپرسید:
"میدان کاج کجاست؟" او احتمالا در جواب خواهد گفت: "مستقیم برو" چون در این حالت فقط کسی که می پرسد برنده است و چیزی گیر جواب دهنده نمی آید. به همین دلیل از فعل امری استفاده می کند تا حداقل با کمی احساس قدرت دست خالی از محاوره بیرون نرفته باشد.
ولی اگر بپرسید:
"ببخشید شما می دونید میدان کاج کجاست؟" جوابی که می شنوید متفاوت خواهد بود: " انتهای این خیابون سمت چپ" اینجا دیگر فعل امری در کار نیست. این سناریو برنده برنده است. شما می فهمید میدان کاج کجاست و او هم به شما نشان می دهد که می داند میدان کاج کجاست. (به رخ کشیدن دانش و اطلاعات از بزرگترین محرکهای بشر می باشد.)

یکی از راههای پرهیز از شنیدن فعل امری پرسیدن سؤالی است که در جواب دادن به آن چیزی هم گیر جواب دهنده بیاید.




No comments:

Post a Comment